برازنده بودن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • برازنده
  • فونتیک فارسی

    baraazande boodan
  • to befit, to fit, to suit, to be becoming, to become, to be appropriate
    • - این رفتار برازنده‌ی جوانی مانند تو نیست.

    • - this behaviour does not become a young man like you
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت برازنده بودن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برازنده بودن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/برازنده بودن

لغات نزدیک برازنده بودن

پیشنهاد بهبود معانی